- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
شبـيـه چـشم شما چـشم هاي تـر دارد كسي كه خاك حسينيه را به سر دارد خدا به روي من و تو حساب وا كرده كه گريـهاي بكـنيم و حـساب بـردارد
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ای آخـریـن سـلالـۀ زهـــرا تــبـارهـا ای وارث شکـستـه دل ذوالـفـقـارهـا صدهـا هـزار حـاتـم طـایی گـدایـتـان هستند ریـزه خـوار شما سفـره دارها
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
آقـا مگـر داریم ما، ما یـادمـان نیـست یـادآوری کـردیـد، امـا یـادمـان نیـست عــیـبـی نـدارد او بـیـابـان گرد بـاشـد ما قصـۀ مجـنون و لیـلا یادمان نیست
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
در معـرض نـگـاه شـما نـور میشـوم بی نور تو ز محضرتان دور میشوم کم با تو حرف میزنم امّا دلم پُر است از شرمساری است که مهجور میشوم اصلاً به روی من نمیـاری که من بَدَم وقـتی که بـاز وصلـۀ نـاجـور میشوم بی آبـرویـم و به غـمـت گـریه میکنم آنـگـاه از نـگـاه تـو مـسـرور میشـوم چشمان توست جوشش آب حـیات من من با تو زنـده میشوم و نور میشوم وقتی به سبـک زندگیات زنـدگی کنم پس با مسیـر بنـدگیات جـور میشوم در پیش پات سـفـرۀ جان پهـن میکنم روزی که در سپاه تو مأمـور میشوم دارم امــیــد روز قـیـامـت بـه اذن تـو من باز روضه خوان تو محشور میشوم گـاهـی شبـاهـتی به تو پـیـدا کـنـد دلـم با یک فـرازِ ناحـیـه، مـأجـور میشوم پـس نـدبه میکـنم به غـریـبی جـدّ تـو آنقدر گریه میکنم که دگر کور میشوم یا مـنـتـقـم سـپـاه تو تـشـکـیـل میشود من هم در آن به نام تو مشهور میشوم
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ای واسـط فـیـض دو ســرا آجَـرَکَالله وی حجّت حق؛ صاحب عزا آجرکالله با نالۀ زهـراست عجین سوز صدایت هــمــنــالــۀ اُمّالــنّــُجَــبــا آجـــرکالله دریـاب مـرا در غـم سـالار شـهـیـدان ای مـنــتــقــم خــون خــدا آجــرکالله اذنـی بـده تـا گـریـهکـن جـدّ تو بـاشـم هرجا که شـود روضه بـپـا آجرکالله ما روضه گـرفـتـیـم قـدمرنجـه نـمایی تـا جـلـوه کـنـی بـر دل مـا آجـرکالله ما هرچه که داریم از آن گوشۀ چشم است تـو روی مـگـردان ز گــدا آجـرکالله راضی به رضای تو شدن خیر و فلاح است کی میشوی از شیعه رضا؟ آجرکالله با اشک بشوئیم دل از زنگ معـاصی بــاشــیــم ســرِ خــوان ولا آجــرکالله ای بـانـی هـرسـالـۀ روضـه مـددی تا در روضـه بـیـابـیـم تـو را آجـرکالله بر عـاشـق جـامـانـدۀ ارباب عـطا کن یـک تــذکـرۀ کــرب و بـلا آجـرکالله
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
جـانـا به دل خـستـۀ مـا هـم نـظـری کن یک شب تو از این کوچۀ ویران گذری کن این کوچۀ ظلمت زده از نـور فراریست ای مـاه بـیـا و شب دل را سـحـری کـن جــانــا تـو کـجـا و مـن آلــوده ولــیـکـن چون گل به بر خار شبی را سپـری کن چون لاله ز هجران تو خونین جگرم من رحمی تو بر این ماتم خونین جگری کن از راه رسـیـده سـت مــه جــدّ غـریـبـت یک شب به عزایش تو بیا نوحه گری کن یک شب تو بخوان از غم انگشت بریده یک شب تو بخوان از غم آن جسم دریده
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
خـشـكـی چـشم پـشـیـمان مـرا دریابید به غـبـاری سـر مـژگـان مرا دریـابید من اویـسـم ز قـرن آمـدم آقـایـم نیست چـشـمـهـای تر حـیـران مرا دریـابـیـد كاش میدیدم و با گریه كـنان میگفتم حـال آقــای پــریـشـانِ مـرا دریــابـیـد میزنم سینه به پایِ غمتان تا یك روز سـیـنـۀ خـسـتـۀ سـوزان مـرا دریـابـید كاش در روضه فقط جان بسپارم پیشت كاش در كرب و بلا جان مرا دریابید گریـۀ مـادرِ تو میرسـد از روضۀ ما دست ها، چـاك گـریـبـان مرا دریـابیـد مادرت باز به سر می زند و میگـوید پـسـر تـشنـه و عـریـان مـرا دریـابـید عمّۀ كوچكِ تو داشت به زینب میگفت زخـم هـای لب مـهـمـان مـرا دریـابـید
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
امیـن حـضرت یـکـتـا چـرا نـمیآیی چـراغ دیــدۀ زهــرا چـرا نـمـیآیـی پیمبر است که با گریۀ هر سحر گوید اَلا سُــلالــۀ طـاهــا چــرا نـمـیآیــی علی به ناله صدا می زنـد بـیا مهـدی صـفـای خـانـۀ مـولا چـرا نـمـیآیـی حسن هنوز هم از کوچهای تُرا خواند غـریب کـوچـۀ غـمـها چرا نمیآیـی حسین منتظرِ منتـقـم به گـودال است امـیـد زیـنـب کـبـری چـرا نـمیآیـی تو ریسمانِ اسارت ز دست عمه بگیر امـیــر قـافـلـه، جـانـا چـرا نـمیآیـی هـنـوز پـاسـخ این درد را نـمیدانـیم که اهـل بیت و تـماشا! چـرا نمیآیی بـیـا که آه یـتـیــمـان کـربـلا گـویـند: جـواب خـون دل مـا چـرا نـمـیآیـی به آن یتیم که اشکش ز ترس بند آمد پـنـاه هــر دل تـنـهـا چـرا نـمـیآیـی بخـونِ دیـدۀ عطشان کـربلا بر گـرد دوای غــصـۀ سـقـّـا چـرا نـمـیآیـی به استخوان شکسته، به سیـنۀ خسته که با لـگـد شده امضـا چـرا نمیآیی قـسم بخـون بنا حق چکـیده از نـیـزه امـیــد سـیّــد بـطـحـا چـرا نـمـیآیـی چه قرنها که به غربت گذشته در غربت مـقـیـم خـیـمـۀ صحـرا چـرا نمیآیی تویی که صاحب عزای عزیز زهرایی سـفـیـر مـاتـم عـظـمـا چرا نـمیآیـی هنوز منتظرت مانده سیزده معصوم هنوز منـتظـرت خـونِ دیـدۀ مظلـوم
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
عمریست تشنه کام تو هستیم و آب نیست عـمریست بیـقرار نشستیم و تاب نیست عمریست در نـبـود تو هـمـسایـۀ شبـیـم در آسـمـان هـیـچ دلـی آفــتـاب نـیـسـت سرشار از محبت و از مهـربـانی است در عالم حضور تو حرف عذاب نیست میجویمت به خواب و نفـهمیدهام هنوز در چشم های منتظران تو خواب نیست بایـد خـودت برای ظـهـورت دعـا کنی در دست ما دعای فرج مستجاب نیست ما گـوشـمـان نـمیشـنـود پـاسـخ تو را ورنه سـلام های کسی بی جـواب نیست ای مـرد انـتـقـام! زمـانـی که میرسـی دیگر بـقـیـع مثـل گـذشته خـراب نیست بهـتـر بمیـرد آنکه دلـش بین روضه ها از داغ خـشکی لب جـدّت کـباب نیست حالا که حـرف تشنـگـی آمد، مصبـیتی بالاتـر از مصیـبت طـفـل ربـاب نیست
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه در شب تاسوعا
میشود هر روز اشكم در عزایت بیشتر سوختم از روضهات، از های هایت بیشتر میروم دنبـالت امّا از حـرم هـای شـما میرود تـا كـربـلایـت، ردِّ پـایت بیـشتر از عبادت هم مهمتر این اطاعت كردن است میدهم سر را ولی، دل را برایت بیشتر میزنم بر سیـنـه شاید كه شبـیـهِ تو شوم مینشیند بر كـبـودی، بوسه هایت بیشتر دستگاهِ لاف بـسـیـار است امّـا مَـرد كـو غیـرتم من را نگه دارد، به پایـت بیشتر تا كه میاُفتی به یادِ مشك و دست و علقمه بـاز میگـیـرد دلت، امّا صـدایت بیـشتر تا كه میآیـد رَجـزهای عـمویت بر لـبـم می شود سهمِ من از، دستِ دعایت بیشتر تو هم از ایل و تبارت خوش قد و بالاتری رفته آری بر عمویت، شانه هایت بیشتر شام هایِ قبل، شاید، حتماً امشب میرسی میرسد از هر شبی، عِطرِ عبایت بیشتر
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
گم کرده دل طـریق رسیدن به یـار را بـایـد سپـرد دسـت خـود یــار کـار را افـتـادهام ز چـشم تو یـا رفـتـهام ز یـاد یـکـدم تـفــقّـدی، بـنـگـر حـال زار را ای ترجمان عزّت حـقّ، منجـی زمان ای معنی حیـات طیّبه این روزگار را کی میرسی که فصل غم از یادها رود دل منتـظـر بـه ره کـه ببـیـند بهـار را من بی هـوای عـشق تو بربـاد میشوم براین خزان زده برسان برگ وبار را ما را مدینه همره خود بَر به سوی یاس بـرعـاشقان خستـه نشـان ده مـزار را هر جا که ذکر روضۀ عـباس میشود میآوری به مجلسش دلِ بر غم دچار را چون میثمم هماره دم ازعـشق میزنم عمریست می کشم بـه سرِشانه دار را
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
بـرای شـانـۀ اُفــتـادهام پَــری بـدهــیـد دلِ شـكـسـتـۀ ما را به دلبـری بـدهـیـد محـبـتـی بكـنـیـد و مـرا حـرم بـبـریـد نـشـان راه به چـشـم كـبـوتـری بدهـید كجاست خیمۀ سبزت؟ مسافرم برگرد بـرای دركِ شـما كـاش بـاوری بدهـید شنیدهایم كه شب پای روضه ها هستی برای آنکـه بـنـالـیـم حـنجـری بـدهـیـد چـقـدر مثـل شـمـا میشـویـم با گـریـه به چشم ما هم از آن مهر مادری بدهید برای شور گرفتن بهشت هم تنگ است چه میشود كه به ما جای بهتری بدهید نـمیرود به خـدا جـای دور جـان شما اگر بـراتِ حـرم را به نـوكـری بدهید
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
نیـستـی و بر لبـم انـگـیـزۀ لبخـنـد نیست جز به دامان غمت دستم به جایی بند نیست طالعم با غم گره خورده، گره را باز کن حتم دارم که دلت راضی به این پیوند نیست روز مرگم باد روزی که بفهـمم قلب تو ذرّهای از این مَنِ پُر مُدّعا خُرسند نیست خوب میدانم وبال گردنت هستم؛ ببخش بهترین بابای دنیای حقش این فرزند نیست من به حق عمهات سوگند خوردم، پس بیا خوب میدانم که بالاتر از این سوگند نیست کاش حرفی از اسارت، قتل یا غارت نبود کاش میگفتی مقاتل آنچه میگویند نیست
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
تا که باشد جگری پای توفریادی هست ما خـرابـیـم ولی مـجـلـسِ آبـادی هـست ســردیِ دوریِ تـو گــرم شـود مـیآیـی به زمستان بنـویـسید که مُـردادی هست گـیرم از یـادِ همه رفـتـهای اما سـوگـنـد سالها پیـشِ تو از گـریـۀ ما یـادی هست کــربــلا هـایِ مــرا داد امــامِ هــشــتــم کـربلا هست اگر پنجـره فـولادی هست سیـنهات سوخـته و سینۀ ما هست کـبود میشود مثل تو هر کَس که در این وادی هست گـوشۀ چـشم شـما زخـم شد و میگِـریی تا بـدانـیـم همه حـضرتِ سجـادی هست مادرت در وسطِ روضه تان خورد زمین تا که گفتند در این قـافله نـوزادی هست نـام زیـنب به لبـت میرسـد و میمیـرم حرف ناموس شما هست اگر دادی هست
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
از بس که تلخی غم هجران چشیدهام جـانی نـمـانـده است بـرایم...بریـدهام عیب وصال چیست نصیبم نمیشود؟ خیـری که از فـراق و جدایی ندیدهام گاهی هم از گدای خودت یک خبر بگیر رحمی کن ای عزیز بر این اشک دیدهام نفرین به معصیت که مرا از تو دور کرد بر باد داده هرچه که زحمت کشیدهام خیلی دلم شکسته...گرفتار و خستهام از بس که در پیِ هوس خود دویدهام دارم به راه عاشـقی ات پیـر می شوم ناز تو را ببین به چه قیمت خـریدهام بحـر العلوم...حـلّی و فرزند مهـزیار توصیف روی تو ز بـزرگان شنیدهام با این همه گناه به روضه کشانـدیام با لطف توست که به نـوایی رسیدهام گـریـان زیـنـبـی و پـریـشـان زیـنـبـم من غصه دار عـمـۀ قـامت خـمیـدهام در پیش چشم فاطمه کم دست و پا بزن ای یادگار مادرم...ای سـر بریـدیام
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه در شب سوم محرم
بـر درد تـنهـایـی دچـارم ای نـگـارم پـایـان نــدارد انـتـظـارم ای نـگــارم پایـیزیام، هـجـران امانـم را بـریـده برگـرد ای بـاغ و بهـارم ای نـگـارم خواب مرا فکر وصال از من گرفته هر شب به یادت بی قرارم ای نگارم آوارهای بـودم مـرا نــوکـر نـوشـتـی نوکـر شدن شـد افـتخـارم ای نگـارم با تو که باشم قـدر یک دنیا میارزم مـنهـای تو، بی اعـتـبـارم ای نـگـارم این آبرو، این اشک ها، این مهر زهرا من هرچه دارم از تو دارم ای نگارم بخشید اگر ما را خدا لطف خودت بود ای رحـمت پـروردگـارم ای نـگـارم میترسم از جان کندنم، پیشم میآیی؟ در وقـت سخت احتضارم ای نگارم مثـل هـمیـشه آخـر کـارم، خـودم را دسـت رقـیـه مـیسـپـارم ای نـگـارم کنج خـرابـه نـالـه زد فخـر دو عـالم بـابـا بـیـا امـشب کـنـارم ای نـگـارم دیگر نمیبیـنم سرت را روی نـیـزه کم سو شده چـشمـان تارم ای نگارم بر ما اسیرانِ زمین خورده نظر کن بـالانـشـیـنِ نـی سـوارم، ای نـگـارم
: امتیاز
|
مناجات با حضرت صاحب الزمان (عج) در شب جمعه
ز بوی زلف تو یک عمر مست و مدهوشم ز چشم خویش ز داغت همیشه می جوشم اگر چه نیست نصیب دو دیده ام رویت ولی خـیـال جـمـال تو می بـرد هـوشـم منی که سوخته این سینه ام ز سوز فراق بـیـا و لـحـظـۀ آخـر مـکـن فـرامـوشـم نبین که غرق سکوتم در این دو روزۀ عمر پُـر از نـوا و فغـانم اگـر که خـامـوشم بیا و بـر سـر بـازار و این گـدا بـنـواز که نقـد جان به هـوای نگـات بفـروشم به شوق روز وصال تو یوسف زهـرا به نام نـامی؛ یابن الحسن؛ به چاووشم بیا و این شب جـمـعه ببـر حـرم جـانـا که در هوای طواف حـریم شش گوشم چو نی؛ نوای غم نیـنوا به سینۀ توست شـبـیـه تان ز غـم جـدتـان سیـه پـوشـم خـدا گـواست که آبـی اگر که بـردارم بـدون یـاد لـبـش قـطـره ای نمی نـوشم
: امتیاز
|
مناجات و توسل به امام زمان عج الله تعالی فرجه
زیباتر از دعا و عـبادت چه لـذتی ست بـالاتــر امــان الـهــی چـه عـزّتـی ست درمـان درد هـای تـمـام جهان دعـاست الحق گـدای اهل منـاجـات قـیـمـتی ست حـال دعـاء حـال بـکـا حــال زمـزمــه وقت سحر به شرط اطاعت چه ثروتی ست گـفـتـم به کـوی قـبـلـه حاجـات رو کنم دیدم کنار یار نه خواهش نه حاجتی ست اصلا خوش است کوی مناجات با حبیب زیرا برای وقت ملاقات فرصتی ست کـاری بـرای دلـبـر خود که نـکـرده ایم یادش میان اشک و دعا خود محبتی ست شـاید عـزیـز فـاطـمـه مـهـمـان ما شود روضه بـپـا کنید که دلـدار هـیـأتی ست بـا یـک ســلام تــذکــرۀ کـربــلا دهــد با او اگـر رویـم به مـقـتـل قـیامتی ست ذکرش همیشه عمتی الزینب است وبس با کعبة الرزیه به قـلـبش مصیـبتی ست یاعـمّـتـی هــنـوز تـنـت درد مـی کـنـد؟ در عـلـقـمه هنوز عـلـمدار غـیرتی ست عـمّـه هـنـوز جـمـلـۀ تو می کُـشد مـرا: محرم نمانده وقت سواری چه غربتی ست حـلق بریده از ته مـقـتل مرا که خواند لبیک یا حـسیـن من اینک ولایـتی ست مـی آیـم و رواست که در روز انـتـقـام اعلان کنم که بیرقم از جنس عصمتی ست
: امتیاز
|
مناجات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه
ﻫﺮ قطـره دریــا می شود وقتی بیایی صحـرا شـکـوفـا می شود وقتی بیایی آئـیـنـه در آئـیـنـه در آئـیـنــه لـبــخـنــد دنـیــا چه زیـبــا می شود وقـتـی بیایی چـیـزی شـبـیـه آنچه در بــاور نگـنجد مــانـنـد رؤیــا می شود وقـتـی بـیـایی رمــز تــمــام قـفــلــهــای بــسـتــۀ مـا یک لحـظـه پیــدا می شود وقتی بیایی یوسف که در مصر ملاحت پادشاه است محــو تـمـاشــا می شـود وقـتـی بیـایی در بـاور ما ریشه دارد وعــدۀ وحــی " ﻓـﺘـﺤـﺎً ﻣﺒـﯿـﻨـﺎ " می شود وقتی بیایی تلخ است صبــر و انتظار اما به کـامم شهــد گــوارا می شـود وقـتـی بـیــایی ﺁﻥ ﭘﺮﭼﻤﯽ ﮐﻪ ﻋﺼﺮ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩ ﺩﺭ ﮐـﻌـﺒـﻪ ﺑﺮ ﭘــﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﯿﺎﯾﯽ ﺑﺮ ﻧـﯿــﺰﻩ ﺁﯾــﺎﺗــﯽ ﮐﻪ ﺛﺎﺭﺍﻟﻠﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺗـﻔـﺴـﯿـﺮ ﻭ ﻣﻌـﻨـﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﯿﺎﯾﯽ ﯾﺎﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻦ ! ﻋﻘﺪﻩ ﺯ ﮐﺎﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺑﺎ ﻟـﻄـﻒ ﺗـﻮ ﻭﺍ ﻣﯽ ﺷــﻮﺩ ﻭﻗﺘﯽ بیایی
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عج الله تعالی فرجه
لال است آن زبــان که نگوید ثنـای تو کور است دیـده ای که ببیند ســوای تو رحمت به روح "صائب" شیرین سخن که گفت: (عالم پر است از تو و خالی است جای تو) از آن سری، که پای گذاری به چشم ما ای چشم جبــرئیل امین! جــای پای تو هر شب، دلم مسافر سرداب سامره ست همچون کبوتری که پَرَد در هـوای تو شب های جمعه ناحیــه خــوانند انبـیـا در صحــن سیّــدالشّهــدا با صــدای تو ای کاش در کنار حرم، صبح جمعه ای تو بر حسین گــریه کــنی، ما برای تو هر نیمه شب که بهر ظهورت، دعا کنی آمین فــاطمه است، جــواب دعــای تو دارنــد التمــاس دعــا از تــو دوستــان هر لحـظـه در زیــارت کــرببــلای تو بگذار ما به جــای تو گـرییم بر حسین تبدیل تا به خون نشود، اشــک های تو "میثم" اگر به کعبه بود، لحظــۀ ظهور زیبد کند هــزار سر و جــان فــدای تو
: امتیاز
|
مناجات محرمی با امام زمان عج الله تعالی فرجه
کــاش تا خیـمۀ سبــزت برسد فــریــادم "من از آن روز که در بند تــوأم آزادم" عاشقم دست خودم نیست بگو تا چه کنم دل به یک یــوسف گـمـگـشتۀ زیبا دادم باز من مــانــدم و پــروندۀ امـضـا نشده کــاش با یک نـظـر لطف کـنـی دلـشادم شدم آن تیر که در چله ای از وسوسه هاست شده ام صیــد و گـنـاهـان جهـان صیادم عـافـیـت در دل من راه بـصـیرت بسته شد هوس جای تو موعود من و میعـادم در دلــم ذوق گـنـاه و به لبم نام شماست بنده ای بی صفت و هر چه که بـادا بادم تشنۀ روی توأم رفع عطـش می خواهم گـفـتــم از تـشـنـگـی و یاد لبــی افتــادم بعد یک عمر حسین است فقط ذکـر لبم "چه کنم حــرف دگــر یاد نداد استــادم" بُــوَد آیا که دَرِ میــکــده را بـگـشـایـیــد بر من مست که یک نــوکر هیئت زادم نــام تو حــرز نجــات است مبــادا برود در ســرازیــری قبــر اسم شما از یــادم جــان ارباب بیا تــوبــۀ من را بــپــذیــر او که شد گریه کنش نوح و مسیح و آدم
: امتیاز
|